بیاویزد آن کس به غدر خدای

 

که بگریزد از عهد روز غدیر

 

چه گوئی به محشر اگر پرسدت

 

از آن عهد محکم شبر با شبیر؟

 

گر امروز غافل توی همچنین

 

بر این درد فردا بمانی حسیر

 

وگر پند گیری زحجت، به حشر

 

تو را پند او بس بود دستگیر

 

دیوان اشعار ناصرخسرو - قصیده شماره ۱۰۶