شعر 8 يار اندر كس نمي بينيم ياران را چه شد ؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمی گوید یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیاید سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهریاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سرآمد شهریاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند
کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد شوق مستی میگساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد .
+ نوشته شده در جمعه بیستم مهر ۱۳۸۶ ساعت 17:32 توسط ابوالفضل مظهری
|
سلام . این وبلاگ پل ارتباطی بین من و شما عزیزان است . خوشحال می شوم بتوانم کمکی به شما دانش آموزان عزیز کنم . پاسخگوی سوالات عربی شما عزیزان هستم . فرقی نمی کند دانش آموز این حقیر باشید یا نباشید . لطفا فقط ساعت 10 تا 11 شب تماس بگیرید .